در منابع دورۀ اسلامی به برک (فرک = فرگ) و طارم اشاره شد و به نظر میرسد که این شهر از روزگار ساسانیان به جا مانده که امروزه شکوه گذشته خود را از دست دادهاند. ابن بلخی در فارسنامه به «پرگ و تارم» اشاره کرده و نوشته است:«دو شهرکاند. پرگ بزرگتر است و قلعهای دارد محکم و هر دو به سرحد کرمانست و هوای آن گرمسیرست چنانکه بیشترین خرما و دوشاب آن جانب از این دو جای خیزد و دخل همه از خرما و غله باشد و نیکو بافند آنجا بدست [پارچههای نیکو با دست میبافند] و به هر دو جای جامع و منبرست و کاس و فرعان از آن اعمال است.» (ابن بلخی، 1334، ص 165)ابن بلخی در ادامۀ گزارش خود به قلعۀ پرگ و تارم اشاره کرده و نوشته است:«قلعه پرگ بزرگست و محکم و به جنگ نتوان ستدن و قلعۀ تارم چنان نیست به محکمی و هوای هر دو گرم است.» (همان، ص 226)حمدالله مستوفی نیز در نزهه القلوب به «برگ و تارم» اشاره کرده و آنرا در «سرحد کرمان» دانسته است. (1337، ص 168)احتمال میرود نام فرگ که به صورت پرگ و برک نیز آمده است با فارغان در ارتباط باشد. (فارغ یا پارگ با فرگ یا پرگ هم ریشه هستند)در دورۀ اسلامی بخشهای وسیعی از این شهر با نامهای بیونج، خشن آباد، طارم و فارغان جزو سبعه جات بود که به وسیلۀ ملوک هرموز اداره میشد. در روزگار صفویه به ویژه به دنبال فتح هرموز و مرکزیت یافتن بندرعباس یکی از راههای ارتباطی خلیج فارس از این منطقه میگذشت لذا فرگ، طارم و تزرج رونق یافتند و این شهرها تابع سبعهجات عباسی به شمار میآمدند. در دورۀ فرمانروای کریم خان زند، نصیرخان لاری عصیان کرد و سبعه جات را که شامل هفت بلوک (ایسین، تازیان، بیونج، خشن آباد، طارم، فارغان، فین وگلهگاه) بود را تصاحب و ضمیمۀ قلمرو لار نمود. پس از مدتی ایسین و تازیان جدا و ضمیمۀ بندرعباس گردید. در مقابل فرگ به سبعه جات پیوست. فرگ تا آن زمان، ضابط و کلانتر جداگانهای داشت. با این حال از دورۀ زندیه تا سال 1264ق/1847م سبعه جات به وسیلۀ خوانین لارستان اداره میشد. (فسایی، 1340، ص 217)
در گذشته، گُل سرخی که به صورت خودرو در کوههای این منطقه میرویید، به هندوستان صادر میشد. مردم این منطقه از روزگاران قدیم به کشت نخل، مرکبات، جو، گندم، شلتوک، ذرت، پنبه، کنجد، نخود، ماش و لوبیا اشتغال داشتهاند.با زوال قدرت خوانین لارستان، سبعه جات به وسیلۀ حاکم و ضابطی اداره میشد. از این دوره به بعد (1264ق/1847م) فرگ به عنوان «ضابط نشین» همۀ نواحی سبعه جات به شمار میآمد که فسایی در فارسنامه بدان اشاره کرده و نوشته است:«ضابط نشین همۀ نواحی سبعه را قصبه فرگ قرار دادهاند، نزدیک به ششصد درب خانه از خشت خام و گل و چوب دارد. عمارتهای ملوکانه در این قصبه و باغهای پر درخت و پرعمارت و آبشارها و حوضها از بناهای خوانین لاری در خارج فورگ بود و چندین سال است از حیلۀ آبادی افتاده بلکه ویرانه گشته است.» (1340، ج2، ص 217)